زهره نبی زاده

برف شادی

برف شادی

امروز ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۱۰ است

روز برف بود. برف شادی که دیشب، نه زمین را بلکه فقط هوا را سفید کرد. اما همین قدر هم باعث شادی شد.

من در خانه بودم. که دخترم خبر شلوعی خیابان ها، برای جشن و شادی مردم را داد. تکتم دخترم به عکاسی علاقه فراوانی دارد و با دوستان عکاسش بیشتر بیرون هستند و به دنبال سوژه و عکاسی و تبادل اطلاعات هستند. از اینکه با ذوق و شوق این کار را انجام می دهد لذت می برم. و از اینکه خیلی زود سمت علایقش رفته و راه خودش را پیدا کرده، برایش خوشحالم و خداوند را شکر می کنم.

به عنوان مادر تنها مسئولیتی که نسبت به تربیت فرزندانم روی دوشم احساس می کنم الگوی خوب بودن است. و هیچ چیزی به جزء خودمان سد راه مان نیست. 

این خودمان هستیم که اجازه ی رشد ترسها، تنبلی ها و حسرتها را می دهیم. اگر به اندازه ی کافی به مسیری که می رویم ایمان و خودباوری داشته باشیم هیچ چیزی نمی تواند مانع ما شود. 

من سالها پشت این موانع سنگر گرفتم اما به جز حسرت چیزی عایدم نشد.  فکری و ایده ای که می دانی درست است و راهی است که باید بروی، برو و نترس به خدایی که تو را به این ایده هدایت کرده و مراقب توست، ایمان داشته باش هر اتفاقی که رخ دهد به نفع توست. 

 این را باید روزی هزار بار به خودم بگویم تا یادم نرود. چون خیلی سریع از ذهنم پاک می شود و نجوای ذهنی جای آن را می گیرد. 

امروز برای این بارشهای اخیر شادم. این یخبندان برای دفع آفات و امراض ضروری بود. خدایا شکرت برای این آب پاک و مطهر، که با این سیستم منظم بر سر ما فرود می آوری.

هر نیازی را تو جوابی. ما موجودات زمین به این آب و برف مقطر و زلال نیازمندیم. 

خدایا بابت این برف شادی، و شادی مردم سپاسگزارم. 

 

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *