زهره نبی زاده

دیانا دختر دوست داشتنی

کودک با دست باز

امروز ۲۱اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۲است

روز باشکوه بود بعد از چند روز حالم بسیار عالی است. و آن طور که دوست دارم پیش رفت و یکی از خواسته هایم رخ داد. من سعی می کنم به خود واقعی ام نزدیک شوم . سخت است اما شدنی.

قرار است در مورد دیگران حرف بزنم و از لیز خوردن خودم به درون جلوگیری کنم. می خواهم خودم را همراه با جهان اطرافم بشناسم. ما جزئ از این جهان هستیم و همه موجودات در کنار هم معنای خاصی به این جهان می دهیم. 

خیلی از موجودات بصورت دست جمعی و نیازمند هم زندگی می کنند مثل مورچه ها زنبورها بسیاری از انواع پرندگان، ما انسانها با اینکه می توانیم تنها زندگی کنیم اما زندگی دست جمعی و در یک مکان خاص و در کنار افرادی که می شناسیم را ترجیح می دهیم. و این نیازمندی یک غریزه حیاتی نیست، ضرورتی است که وجود عاطفی ما آن را تعریف می کند. 

دوست داریم با افراد نزدیک و دور یا نا آشنا معاشرت کنیم. به  شهر و روستاهای دور و نزدیک و مکانهای جدید برویم. تنوع و گوناگونی جهان نیازهای ما را برطرف می کند و به ما احساس خوبی می دهد. 

دیدن بچه ها از همه چیز برایم جذاب تر است. چون راحت تر می تواند خودشان باشند.

دیانا

دختر خواهر زاده ام آمنه اسمش دیانا است، دختری پر شور و نشاط است عاشق حرف زدن و بلند گفتن آرزوهایش در هر لحظه که به فکرش می رسد، ترس برای او واژه ای نا آشناست. 

ده سالش است اما هیکلش خیلی بیشتر می خورد درشت اندام و هیکلی است از همه هم کلاسی هایش یک سر و گردن بزرگتر است. دوسالی ورزش نینجا می رود. وقتی همرامان می آید با ادعا می گوید من محافظ جونتون هستم و اگر کسی خواست به شما صدمه بزند من مراقبتون هستم. به خودش افتخار می کند و هر زمان که من را می بیند از همه چیز حرف می زند و بیشترین جملاتش مربوط به ورزشش است، سنسی این کار را کرد، آن کار را کرد با شور و هیجان ویژه می گوید که احساس خوبی به من دست می دهد.

و بهترین خصوصیاتش کنجکاوی ویژه اش است که در مورد همه چیز سوال می کند و با دیدن هر چیزی چرایی در ذهنش شکل می گیرد وقتی از من می پرسد تمام سعی ام را می کنم که جواب سوالاتش را بدهم و هرگز انتظار ندارد که بگویم نمی دانم! و وقتی می گویم نمی دانم چندین بار سوالش را تکرار می کند تا شاید چیزی به ذهنم برسد و چرایی در ذهنش نماند. 

 در عین مودب بودن از جواب دادن سخنی که برخلاف میلش است ابایی ندارد. بدون ملاحظه چیزی که در ذهنش است را به زبان می آورد. و من این خصوصیتش را دوست دارم چون خودش است و نترسی خاصی در چهره اش می بینم، جسارت اعتماد داشتن به خودش. و می دانم حتمن یکی از موفق ترین زنان شهرش می شود اگر این روحیه را حفظ کنید و همین طور جلو برود. دیانا دختر دوست داشتنی است.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *