زهره نبی زاده

یادداشت روزانه

یادداشت

یادداشت روزانه 

امروز 27 شهریورماه 1402

امروز هم طبق معمول، روزم با صفحات صبحگاهی و سپاسگزاری از مواهبی که خداوند به من ارزانی داشته است شروع شد.

هر روز با این کار احساس خوشبختی می کنم. و به عنوان یک روز جدید و یک فرصت جدید بهش نگاه می کنم که مرا به سمت خواسته هایم هدایت می کند. همین موهبت زنده بودن و انسان بودن امتیاز بسیار بزرگی است.  من هر چقد بابتش سپاسگزاری کنم، کم است.

اگر کم و کسری هست فقط بخاطر خودم است خودم نخواسته ام در مسیر درست باشم.  و در زمان درست، تصمیمات درست نگرفتم.

چرا دنیا را محکوم کنم؟ از وقتی یادگرفتم اشتباهتم را بپذیرم و برای رفع آنها اقدامی و عملی انجام دهم. بهتر توانستم به خواسته هایم برسم  

امروز در ابتدا سراغ آموزش طراحی قالب وردپرسی ام رفتم. می خواهم سایتم را بهبود ببخشم و آنجوری که دوست دارم طراحیش کنم. و به همه ی جوانبش آشنا باشم.

بعد هم سراغ نوشتن رفتم. دیروز توی وبینار استاد شاهین کلانتری عزیز  فیلم  « بسکتبال عزیز » را دیدم. بسیار جذاب و دوست داشتنی بود. زندگی نامه کوتاه علاقه یک بسکتبالیست است به بسکتبال است.

استاد ایده ی ناب و جالبی دادند. که ما هم یک نامه ای به نوشتن که جزء علایق ماست، بنویسم. من این کار را انجام دادم. برای من نوشتن این نامه بسیار هیجان انگیز بود. خیلی احساس خوبی از جهان دریافت کردم.

نامه ای به نوشتن عزیز

سلام نوشتن عزیز امروز برای پیدا کردن قباله عشق ورزیدنم به تو همه ی فایلهای نویسندگیم را زیر و رو کردم. و همین طور دفترهای و نوشته هایی که نوشته ام.

 صدها برگه و نوشته و هزاران جمله و میلیونها واژه دیدم که  همه ی آنها سند عشق من به توست.

از روزی که تو را درک کردم خودم را شناختم. با خودم به صلح رسیدم. از صبح که بیدار می شوم اولین ملاقات روزم با توست. و شبم با ملاقات تو تمام می شود. چشم در چشمان تو بخواب می روم.

هر روز می گویم امروز از چه چیز جذابی بنویسم؟!  همین که دستم را روی صفحه ملاقات با تو می گذارم همین طور کلمات پشت سر هم ردیف می شوند و هر روز بهتر از دیروز و عاشقانه تر از دیروز تو را صدا می زنم.

از وقتی با تو هستم.  تمام دنیا با من هم نواست. واین عشق را به من تبریک می گویند.

می دانی برای چه؟ برای اینکه از یک سال ونه ماه پیش که تو را وارد قلبم کردم. هر لحظه ام با تو سپری شده است.

 همیشه به این فکر می کنم که نوشتن عزیز، از من چه می خواهد چه چیزی را برایش فراهم کنم که عشقم بهش بیشتر ثابت شود.

همش به دنبال کیفیت رابطه ی بهتر با تو هستم. برای این کاربه دنبال  خواندن کتابهای آموزشی، حضور در وبینارهای آموزشی و دوره های آموزشی هستم. و برای همیشه و در هر کجا با تو بودن،  سایت راه اندازی کردم. مهارتهای جانبی بسیاری یاد گرفتم.  که بتوانم تو را بهتر بشناسم. برای همین هر روز به یک نیاز بیشتر برای بالا بردن کیفیت رابطه ام با تو پی برده ام. هر روز رشد و پیشرفت بیشتر را در دامن تو تجربه کردم.

هنوز اول راه هستم. و در کنار تو و این مهارتهای ملزوم، راه رفتن در وادی تو را می آموزم. و فکر می کنم تا آخر عمر در حال آموختن باشم.

من آن دونده ای هستم که می خواهد تا آخرعمرعضلات نوشتن خودش را قوی و قویتر کند.

 من هر روز بیشتر از دیروز عاشقت شدم و دلم بیشتر می خواهد که بنویسم.

الان هیجانی را در قلبم حس می کنم که فقط تو می فهمی. تو بودی که گام به گام با من همراه بودی و عاشقی کردن را به من آموختی. و می خواهم دویدن در راه نوشتن را از تو بیاموزم. آن زمان دست در دست تو تمام چمنزارهای زیبای نوشتن را می دویم. و عطر گلهای صحرا ما را با خودش به بهشت خواهد برد.

من با تو کامل شدم نوشتن عزیز، پیوندمان مبارک.

امروز یکی از بهترین روزهای زندگیم است. علاقه ام به نوشتن صدبرابر بیشتر شد. و ایمان و تعهدم به ادامه ی این راه بیشتر شد. خدایا هزاران بار سپاسگزارم.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *