زهره نبی زاده

شهود و نوشتن

نوشتن

 

قرآن

 قران با همه ی آیاتش نمودی از شهود است که یک فرد  می توانست دریافت کند. آیه به آیه بر قلب پیامبر نازل شده است. به پیامبر، که انسانی بی سواد و امی بود و با نزول این آیات سواد خواندن و نوشتن را آموخت!

آیات قران سوالات و گفت و شنود های پیامبر با خداست. و این ارتباط چگونه شکل می گرفته است؟ بصورت وحی.

 این یک معجزه است که انسانی بتواند این گونه با خداوند ارتباط برقرار کند کلامش را دریافت کند به خاطر بسپارد، بگوید و حفظ کند. طرافدارانی پیدا کند که سخنان او را بپذیرند، حافظ و نگهدار این آیات هم باشند.

 این کلام یاداور داستان گذشتگان است و تکرارتاریخ. چرا ؟

چون قوانین برای همه ی دوران یکسان است و هیچ تغییر و تبدلی در آنها صورت نمی گیرد.(آیه 43 سوره فاطر)

 من انسان فراموشکار هستم برای چه فراموشکارم چون عجله دارم می خواهم به همه چیز زود برسم در نتیجه جزییات را بخاطر نمی سپارم!  چرا؟ چون فکر می کنم زمان ندارم، دنیا دارد تمام می شود به دنیاها و جهان دیگر ایمانی ندارم.

 من می توانم با آرامش و ایمان، کار مورد دلخواهم را انجام بدهم و از این فرصتی که دنیا در اختیارگذاشته لذت ببردم.

  قران، معجزه ای است که داستانهای پیامبران گذشته را با جزییات کامل به ما یادآور می شود. حتی در مورد نجواهای ذهنی آنها و حرفهای که بین آنها و خداوند که هیچ کس نمی داند گفته شده است. و به تعبیر کلام خدا خبرهای غیبی است که فقط به تو می گوییم و تو هم می توانی معجزه وار به بقیه بگویی.

آیه 44سوره آل عمران

ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْکَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُون

 ـ (اى پیامبر!) این، از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم; و تو در آن هنگام که قلم هاى خود را (براى قرعه کشى) به آب مى افکندند تا کدام یک کفالت و سرپرستى مریم را عهده دار شود، و (نیز) به هنگامى که با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى; (و همه اینها، از راه وحى به تو گفته شد)

آیه 102 سوره یوسف

 ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ

اى پيامبر! اين از اخبار غيبى است كه به تو وحى مى‌فرستيم؛ تو [هرگز] نزد آن‌ها نبودى هنگامى‌كه به اتّفاق تصميم مى‌گرفتند و توطئه مى‌كردند.

انتخاب خداوند

من فکر می کردم این خداوند است که بندگان خاصش را پیدا و گلچین می کند. به آنها شرایط ویژه ای عطا می کند تا پیام رسان کلام خداوند باشند.

 اما همین که بیشتر در زندگی پیامبران دقیق شدم و و زندگی آنها را بررسی کردم دیدم نه این طور نبوده است.

 حضرت محمد تا چهل سالگی که به پیامبری رسید سالی یک ماه به غار حرا می رفت و به نیایش و راز و نیاز با خدا می پرداخت و از صفات بارزش محمد امین بود. راستگو و درستکار بین مردم شناخته می شد.

پیامبران در طول زندگیشان همیشه در پی خداوند و باورکردن او بودند و به واسطه ی ایمان و باوری که داشتند استحقاق و لیاقت پیامبری را دریافت کردند. ملاک خداوند برای انتخاب آنها عملکردشان بوده است و هر کس دیگری می توانسته جای آنها قرار بگیرید.

اول این پیامبران بودند که خداوند را انتخاب کردند.

خداوند به این بندگان مومن لطف فرمود و آنها را به مسیر درست هدایت کرد و اگر هدایت را می پذیرفتند و همواره  جزء مومنان و شایستگان بودند. پیامبرو رسول خداوند می شدند.

 داستان حضرت موسی که راه هدایت را گم کرد و بدون داوری، فردی را کشت سالها آواره بود و در ترس و فرار. تا زمانی که گفت خدایا به هر خیری که از جانب تو به من برسد فقیرم خداوند مسیر هدایت را برایش باز کرد

آیه 24سوره قصص

 فَسَقى لَهُما ثُمَّ تَوَلّى إِلَى الظِّلِّ فَقالَ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ

موسى براى[گوسفندان] آن دو آب كشيد؛ سپس رو به سايه آورد و عرض كرد: «پروردگارا! به هر خير و نيكى كه تو بر من فرو فرستى نيازمندم

 

یا حضرت یونس وقتی ازدعوت قومش به یکتاپرستی ناامید شد از مسیر هدایت خداوند دور شد و در شکم ماهی زندگانی بسر برد تا پی به اشتباهش برد.  

آیه 87 سوره انبیاء

وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ

و ذالنّون [يونس] را [به يادآور] درآن‌هنگام كه خشمگين [از ميان قوم خود] رفت و چنين مى‌پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، [امّا موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت]، در آن ظلمت‌ها [ى متراكم] صدا زد: «[خداوندا] جز تو معبودى نيست، منزّهى تو! من از ستمكاران بودم

 

حضرت ابراهیم که داستانش در کتاب قران با جزییات آورده شده است وقتی به دنبال هدایت خداوند بود چگونه خداوند را با استدلال و منطق شناخت و ایمان آورد.

آیات 76 تا 85 سوره انعام

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿۷۶﴾

پس چون شب بر او پرده افكند ستاره‏ اى ديد گفت اين پروردگار من است و آنگاه چون غروب كرد گفت غروب ‏كنندگان را دوست ندارم (۷۶)

 

فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿۷۷﴾

و چون ماه را در حال طلوع ديد گفت اين پروردگار من است آنگاه چون ناپديد شد گفت اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم (۷۷)

 

فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۷۸﴾

پس چون خورشيد را برآمده ديد گفت اين پروردگار من است اين بزرگتر است و هنگامى كه افول كرد گفت اى قوم من من از آنچه [براى خدا] شريك مى‏ سازيد بيزارم (۷۸)

 

إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۷۹﴾

من از روى اخلاص پاكدلانه روى خود را به سوى كسى گردانيدم كه آسمانها و زمين را پديد آورده است و من از مشركان نيستم (۷۹)

 

وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۸۰﴾

و قومش با او به ستيزه پرداختند گفت آيا با من در باره خدا محاجه مى ‏كنيد و حال آنكه او مرا راهنمايى كرده است و من از آنچه شريك او مى‏ سازيد بيمى ندارم مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد علم پروردگارم به هر چيزى احاطه يافته است پس آيا متذكر نمى ‏شويد (۸۰)

 

وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۱﴾

و چگونه از آنچه شريك [خدا] مى‏ گردانيد بترسم با آنكه شما خود از اينكه چيزى را شريك خدا ساخته‏ ايد كه [خدا] دليلى در باره آن بر شما نازل نكرده است نمى‏ هراسيد پس اگر میدانید كدام يك از [ما] دو دسته به ايمنى سزاوارتر است (۸۱)

 

الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۸۲﴾

كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‏ اند آنان راست ايمنى و ايشان راه‏يافتگانند (۸۲)

 

وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۸۳﴾

و آن حجت ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم درجات هر كس را كه بخواهيم فرا مى ‏بريم زيرا پروردگار تو حكيم داناست (۸۳)

 

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۴﴾

و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏ دهيم (۸۴)

 

وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۵﴾

و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند (۸۵)

این حضرت ابراهیم بود که در زمانی که پدرش و اقوامشان بت پرست بودند ستاره و ماه و خورشید را می پرستیدند سعی کرد خداوند را بشناسد و با دلیل و برهان به بقیه بگوید که خدای واقعی کیست خداوند در آیات بعدی می فرماید:

 كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‏ اند آنان راست ايمنى و ايشان راه‏يافتگانند

 اول باید ایمان بیاوریم. ایمانی واقعی بدون هیچ گونه شرکی. آنگاه مثل این پیامبران به مسیر درست هدایت می شویم

 اسامی پیامبران را می آورد و می گوید که آنها را هدایت کرده است و انتخابشان کرد چون از نیکوکاران بودند چون همه از شایستگان بودند. یعنی راه خداوند مشخص است این ما هستیم که باید خداوند را انتخاب کنیم خداوند را باور کنیم و ایمان بیاوریم. تا به راه راست هدایت شویم این ما هستیم که باید نور را انتخاب کنیم تا از ظلالت خلاص شویم.

راه هدایت از طریق شهود

ما باید به راه هدایت از طریق شهود ایمان بیاوریم تا به ما وحی شود. ما می توانیم در هر زمان و هر مکانی با خداوند حرف بزنیم و راهنمایی و هدایت بخواهیم همان گونه که پیامبران می توانستند با خداوند حرف بزنند ما هم می توانیم به چه دلیل خداوند این همه در آیاتش از شنوا بودن خودش حرف زده است. 

 بیشتر آیات قران فعل مضارع آمده  است و این نشان بر استمرار و زمان حال دلالت می کند برای اینکه حرفهای ما را می شنود و  ما را هدایت می کند.

این ما هستیم که با شرک درونمان و گمراهی که در مسیر داریم این اجازه را نمی دهیم که به مسیر درست هدایت شویم. و شهود بر قلب ما بنشیند.

 یکی از اصلی ترین راههایی که خداوند به ما از طریق شهود و وحی هدایت می کند.

باور کردن خداوند و ایمان آوردند یا همان پذیرفتن توحید و یکتاپرستی است.

 دوری از شرک  لازمه ی این شرط  است. ما زبانی می پذیریم که یکتاپرست هستیم و به خداوند باور داریم اما همچنان در انتخاب معبودان دیگر غرقیم و برای خداوند شریکانی قرار داده ایم.

شریکانی از جنس انسانهای اطرافمان یا هر چیز دیگری  اگر ریئسم اگر مادرم و پدرم اگر ثروتم اگر املاکم …

ادامه دارد…

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *