زهره نبی زاده

آیا کسی هست در شب، سکوت و آرامش نداشته باشد؛ و کابوس شبانه آرامش رویا را از او گرفته باشد؟

 

تمام آن شبها که از فشار افکار خواب به چشمانت نیامده است. افکاری که آرامش سکوت شب را از تو دزدیده است و کابوس شبانه را در خاطرت جا گذاشته است.

تو حالا می توانی حرمت آرامش رویای خود را پس بگیری و در این شب نا سکوت می توانی کابوس شبانه و رازهای خود بودن را کشف کنی و آنها را تبدیل به رویاهای دست یافتنی کنی.

چگونه؟ با قلم به دست گرفتن و نوشتن. آنقدر بنویس تا تمام افکارت ته بکشد. هر آنچه را که در آینه ذهنت می بینی عکسش را روی صفحات جا بگذار. بعد فکر کن چگونه می توانم این کابوس شبانه را بهتر کنم؟ به چه چیزهایی فکر کنم؟ فقط کمی بهتر کافی است، رفیق سخت نگیر راحت و رها باش فقط خوابی بود که تمام شده است. 

نوشتن

تو باید بنویسی، این یک راهکار نیست. یک درمان قطعی است؛برای سامان دادن به ذهنی که آرامش آن توسط کابوس ربوده شده است. 

این درمان برای تو درهایی از راه حلها را باز می کند تا کابوسها به رویاهای خوش ختم شوند. ذهن تو پر از سوالاتی می شود که راهنمای خوابهایت هستند.

کار ساده نوشتن، دریچه ذهن تو را به روی سوالها باز می کند وتو با ذهنت درگیر فکر کردن به سوالات می شوی. جوابها یکی پس از دیگری در سکوت ذهن تو صف می کشند. و تو متحیر نگاه می کنی! خدای من چه جوابهای بکری!  تو هر روز توانایی بیشتری در خود کشف می کنی. این تو را به مسیر خود شکوفایی هدایت می کند. 

  قلم و کاغذ خود را شب بالای سرت بگذار. وقتی که بیدار می شوی کابوسها و رویاهایت را بنویس، و آنچه که در آن لحظه به تو الهام می شود.  تو از نتایج شگفت زده می شویی،و هر شب با عشق به رختخواب می روی.

تو می توانی از این راهکار برای جواب گرفتن، سوالاتی که روزانه و ضمن کار با آنها درگیر می شوی هم استفاده کنی.

موفق باشی رفیق، تجربه خود را با ما به اشتراک بگذار.

تازه‌ترین نوشته‌ها