زهره نبی زاده

شهود و نوشتن

نوشتن

شهود

نظر من در مورد شهود واضح است تا حالا استفاده ی چندانی از آن نکرده ام. یا حداقل این گونه فکر می کنم.

من در وبینار شاهین کلانتری عزیز که روزهای کاری هفته ساعت 6 بعد از ظهر برگزار می شود، شرکت می کنم. و هر بار پیشنهادات و ایده های جالب  برای مستمر نوشتن، و روان شدن جریان نوشتن در زندگی ما به ما توصیه می کند.

پیشنهاد

من سعی می کنم از آنها استفاده کنم. اوایل تیر ماه پیشنهاد « پیوند یک موضوع و نوشتن» را دادند. و گفت:« من چه کاری و تجربه ای می توانم داشته باشم که ماده ی خالصی برای نوشتن باشد.»

من می خواهم این تجربه را بسازم. و ماده ی خالصی برای نوشتن یک موضوع درست کنم.  حداقل یکسال روی آن کار و تحقیق کنم. و نوشته هایم حول این موضوع باشند.

 من با شهود و نوشتن شروع می کنم. وقتی این کلمه را در وبینار، بهتر اندیشیدن خانم ناهید عبدی عزیز شنیدم مرا جذب کرد. دوست دارم در موردش بیشتر و بیشتر بدانم و بنویسم. و به مرور کلماتی حول همین موضوع را بسط و گسترش بدهم. 

این روزها همه جا می شنوم که اگر بتوانی از شهودت استفاده کنی اتفاقات خوبی برات رخ می دهد.

وقتی شهود به تو می گوید این مسیر را انتخاب کن به خوب بودنش ایمان داشته باش.

منطق یا شهود

وقتی من می خواهم کاری انجام دهم دو تا فکر توی سرم هست یکی می گوید انجام دهم یکی متناقض. تمیز دادن اینکه کدام درست است  برایم واضح نیست به محض اینکه حس ششم یک چیز را تایید می کند حس منطقی شروع به تناقض گویی می کند و تصمیم گیری را سخت می کند کدام درست است ؟

منطق براحتی دست از سر ذهن بر نمی دارد. البته همین منطق برای خیلی از مسائل با تجزیه و تحلیل، و البته با برد زمانی مرا به مسیر درست هدایت کرده است. اما شهود چیزی ورای انتخاب آگاهانه و منطقی من است به نوعی دریافت درونی که فاصله ی بین کشف و دریافت را بسیار کم می کند.

چطور می شود بدون منطق چیزی را قبل از رخداد باور کرد؟

 این شهود چه معنایی دارد؟

اولین مرجعی که برای دریافت معنی این کلمه سراغش رفتم گوگل عزیز و اینترنت بود. کلمه ی شهود را سرچ کردم.

این کلمه مصدر عربی به معنی گواه شدن، دیدن، گواه بودن، شاهد

 اسم مصدر) (تصوف) آشکاری حقایق در دل؛ مشاهدۀ حق در ضمیر.

شهود یا وحی

شهود کلمه عربی است که وارد زبان فارسی شده، معنای آن تغییر کرده است در عربی ببیشتر به معنای گواه و شاهد است اما در فارسی به الهام و پیام مخفی و سریع قلبی تعبیر می شود. واژه ای که در عربی برای الهام و دریافت پیام مخفی و سریع قلبی استفاده می شود، «وحی» است.

وقتی پای کلمات عربی در میان است چه مرجعی بهتر از قران؛ برای همین شروع به تحقیق در آیات قران درباره ی وحی کردم.

من می خواهم درک کنم چطوری این شهود باطنی یا وحی را می توانم بشناسم و فعال کنم؟ ریشه شهود را در قران سرچ کردم به همان معنای شاهد و گواه رسیدم. اما وقتی وحی را سرچ کردم به آیاتی رسیدم که بگونه ای به این پیام مخفی سریع قلبی اشاره شده بود. یا همان الهام، چیزی که من دنبالش هستم.

من می خواهم مرجع درک این موضوع را آیات قران بگذارم. و بعد نظریات و کتابهایی که در مورد این موضوع تحقیق کرده اند را  بیاورم. سعی می کنم با مقایسه، استدلال و شهود به درک برسم نمی دانم به چه درکی خواهم رسید؟

اما انگار به من الهام شده که این طوری می توانی این مطلب را عمیق تر درک کنی.

دوست دارم از آیات قران برای به جریان انداختن نوشتن و نویسندگی خودم استفاده کنم.

خود خداوند برای اینکه حرفهایش را از طریق پیامبران به ما منتقل کند از جریان نوشتن استفاده کرده است هزاران سال است که این گونه با ما ارتباط برقرار کرده است.  

قران بعنوان مرجع

 آیا ما برای درک خداوند که به نوعی درک خودمان است مرجعی بهتر از کتب آسمانی داریم؟ و از همه بهتر قران است این نه برای اینکه من خودم را آشناتر به قران می دانم. بلکه قران کتابی است که قرنها، معجزه وار از تحریف دور مانده است. 

ما در جهانی زندگی می کنیم که بر اساس قوانینی واضح، روشن و ثابت ساخته شده است. و اگر قانونی را نمی شناسیم دلیل بر نبود آن نیست و هر چقد قدرت کشف کنندگی ما انسانها بالاتر رفته قوانین بیشتری را درک کرده ایم.

و هر چیزی که در این جهان است بر اساس این قوانین شکل می گیرد.

  من از امروز تصمیم گرفتم خودم را به این جریان کشف بسپارم و پیوند موضوع کلماتی که مربوط به این قوانین و نظامات این جهان می شود، با نوشتن کشف و ضبط کنم.

ادامه دارد……

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *